جملات زیبا
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید نظرفراموش نشه




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1



دریافت کد پرواز حباب ها
نويسندگان
الهام

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : الهام


امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 17:7 :: نويسنده : الهام

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 16:52 :: نويسنده : الهام

جایی به اسم تو

آدم هایی به اسم من

و این ضمیر آخر شخص که اینجا انتظار می کشد

بدون هیچ فعلی ، بدون هیچ حرفی

جایی به اسم تو

خیابانهایی که به اسم تو نام می گیرند

و ایستگاه های خسته این خیابان

که همه ی آدمها را دور خودشان می چرخاند

آقا ، من ایسگاه آخر پیاده میشوم

چشمهایم را ایستگاه قبل جا گذاشته ام

اینجا

ایستگاه آخر

جایی به اسم تو

دستهای تو

دستهایی که خیابان را بغل کرده

و چشمهای بسته ی من

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : الهام


دختر کبریت فروش را یادت هست ؟
او کبریت را پشت به پشت روشن میکرد ، من اما
سیگارم را
من و او هر دو دنبال خاطره هاییم
او از سردی هوا مرد اما من طولی نمیکشد … نگران نباش ؛
همه وجودم سردی هوای توست !



 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : الهام


همیشــــــــه مـ ـے گفتنــــد
سختــــــے ها نمکـــ زندگــ ـیستــ
امــــا چــــرا کسـے نفهمیـــــد
نمکـــــ” براے من که خاطـــــراتم زخمــ ـےستــــ
شور نیستــــ
مـــــزه
دردمـے دهد
.

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : الهام

به صدایت که معتاد شدم
رفتی
حالا هر روز
خاطره تزریق میکنم . . .
.

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : الهام


بعضی وقت ها شریک تمام خاطراتت فقط یک شماره ی خاموش است . . .

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : الهام

در من قدم بزن که تو را هی غزل شوم ، من شاعر نگاه توام ای همیشه مرد !

در من نفس بکش که تنم شعله ور شود ، بگذار از تو گرم شود این هوای سرد

تو سیب سرخ دفتر نقاشی منی ، سرشاری از طراوت عطر خدا و عشق

از بس که من به سرخی قلب تو عاشقم ، کم مانده دق کند به خدا این مداد زرد !

من فکر می کنم که تو کوهی ، نجیب و سخت ، کوهی که در عمیق ترین نقطه ی دلش

یک چلچله برای خودش لانه ساخته ، تا تو پناه او بشوی در هجوم درد

من شک ندارم از تو خدا سبز می شود ، هم پرسه با نگاه تمام ستاره ها !

ایمان من به نور رسید آن زمان که دل در آیه های روشن چشمت نگاه کرد

ما را به نام هم زده او تا یکی شویم ، ما یک نفر دو تایی ِ * عاشقتر ازجنون !

ما ماتَرین خلقت اوییم تا ابد ! ما مزدوج ترین نفر منحصر به فرد !

لبخند تو بهانه ی این شعر تازه است ، « وقتی تو دلخوشی همه ی شهر دلخوشند»**

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : الهام

 

من از تو مینویسم کلام تازه ای

 

تو از من مینویسی که پر اوازه ای

رسیده وقت رفتن نشسته تو چشام

سکوت مبهم تو شکسته تو صدام

برای کوچ اخر تو همراه منی

برای دل بریدن دلیل رفتنی

میمونه کنج سینم هوای انتظار

میخونم شعر رفتن تا برگرده بهار

تو دریای نگاهت شکسته قایقم

تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم

برای شعر خوب تو میخونم

مسافر وقت رفتن خدا حافظ بگو

تو کوله بار عشقی سفر تا راه دور

که زیر سایه بون تو میمونم

سفر تا انتها تو هم با من بیا تو ای همراه من تموم لحظه ها

تو تنها عاشقی برای قصه هام بیا با من بمون تو نبض جاده ها

که مقصد منتظر برای ما

سکوت و میشکنه صدای ما

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : الهام

 

امروز باز غمیگنو زارم/ از دوشنبه ها بیزارم

دوباره امروز دوشنبه س/  عکسشو جلوم میذارم

روزی که قرار گذاشتیم/ هنوزم  یادم   نرفته

یاد اون روز دوشنبه/  با  منه هفته  به هفته

قرار شد بریم دوباره/ سرکوچه ی  گل یاس

همون جایی که یک روز/ کرد به من ابراز احساس

با چه  ذوقی رفتم  اون جا/ بی قرار  واسه  نگاهش

واسه  اینکه  باز  ببینم / عمق  چشمای  سیاهش

اومدش درست  به موقعه/ نبودش  مثل همیشه

یه غمی  تو صورتش  بود/ مثل  بارون  پشت شیشه

سرشو  او ورد بالا گفت / کلی حرف دارم  با چشمات

گفتم  بش خوبی  عزیزم؟/ چرا   تند تند   نفسهات؟

گفت نمی دونم چه جوری / بت  بزنم یه حرفیو

سخته ولی  باید  بگم / باید  بگم  یه چیزیو

گفتم  بهش  بیا  بریم / تا  باغ سیب . .  باغ امید

همون جایی که بیرونش / کاشته بودن درخت  بید

رفتیم  با هم  اما تو راه /  نه چیزی گفت  نه حرفی زد

انگاری داشت توی خودش/ با وجدانش  درجا  می زد

رسیدیم آخر ما  به  باغ/  شب  شده  بود  هوا  دیگه

تو راه میگفتم  با خودم / یعنی چی  میخواد  بم  بگه

رفتیم  نشستیم  یه  گوشه / زل  زده  بودم  به نگاش

چقد غریبه بود  با من / تاریکو سرد بودن  چشاش

گفتم  بهش  بگو  دیگه/ خسته شدم  از  این سکوت

چیزی  بگو  نذار تا من/  تو  مبهمی کنم  سقوط

گفتش که چشماتو  ببند/  نگفتمم  بازش  نکن

می فهمی  حرف دلمو/ تو رو خدا سازش  بکن..!!

گفتم با چی سازش کنم؟ / چرا  غریبی  تو با من؟

سرد نگات؟ سرد صدات؟ /  عجیبن حرفات؟ مبهمن؟

گفتش دیگه چیزی نگو/  انقد  سوال نپرس ازم

گفتش که چشماتو  ببند/  نمی  تونم ..!  نپرس  بازم

چه حالی داشتم اون شب / چشمامو  بستم چه غریب

منتظر یه  اتفاق/  منتظر  چیزی  عجیب

گذشتن  لحظه های شوم / اما صدایی  نیومد

گفتم چی شد؟خسته شدم؟ / بازم  ندایی نیومد

گفتم  چشامو  باز کنم؟ /  اما صدایی  نشنیدم

باز کردم  آخر چشامو /  اما  من  اونو  ندیدم

یه  برگه روی چمنا /  افتاده  بود  چه  بی صدا

نوشته بود  منو  ببخش/  این  جوری شد از من جدا

هرچی  تونسم  داد زدم /  اما دیگه ندیدمش

تنهام گذاشت اون بی وفا / آخه چه  جور ببخشمش؟؟؟؟

دوشنبه بود اون شب سرد/  تنهام گذاشت اون بی خبر

از اون همه خاطره ها /  مونده یه  عشق  بی ثمر

مونده یه عالمه سوال/  سوالای  بی   انتها

بینمونم  چیزی   نبود؟! /  عاشق  بودیم  از ابتدا..!!

حالا  دوشنبه ها  همش/  ناله  و گریه  می کنم

به  یاد  اون  روز  غریب / ازش  گلایه  می کتم

رفت  و دیگه  تنها  شدم /  دنبالشم  حتی  تو  فال

کاش که میشد دوشنبه ها/  پاک  بشه  از  تقویم سال  ..!!